تحولات لبنان و فلسطین

۲۶ آذر ۱۴۰۲ - ۲۳:۵۹
کد خبر: 946862

ما و بازخوانی تجربه وحدت حوزه و دانشگاه

حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر جهانگیری، رئیس دانشگاه علوم اسلامی رضوی

از مسائل مهمی که پس از پیروزی انقلاب به آن توجه بسیار شده و می‌شود، وحدت حوزه و دانشگاه است. تأسیس برخی دانشگاه‌ها با تلفیق دو نظام آموزش حوزوی و دانشگاهی، برگرفته از همین فکر و ایده بود که ذیل وحدت این دو توسط حضرت امام(ره) مطرح شد.

از مسائل مهمی که پس از پیروزی انقلاب به آن توجه بسیار شده و می‌شود، وحدت حوزه و دانشگاه است. تأسیس برخی دانشگاه‌ها با تلفیق دو نظام آموزش حوزوی و دانشگاهی، برگرفته از همین فکر و ایده بود که ذیل وحدت این دو توسط حضرت امام(ره) مطرح شد. در حال حاضر می‌توان مدعی بود شاید تنها نهادی که توانسته این موقعیت را حفظ کند، یعنی از آموزش تجمیعی یا تلفیقی در مکان آموزشی خود استفاده کند و به این وحدت، تجسم عملی ببخشد، دانشگاه علوم اسلامی رضوی است. با وجود این  شکل‌گیری اندیشه وحدت حوزه و دانشگاه طبیعتاً پیشینه‌ای هم دارد که اگر مورد توجه قرار گیرد بسیار روشنگر خواهد بود. در زمان پهلوی دوم تمام تلاش بر این بود  میان نهادهای علمی و کسانی که متصدی این نهادهای علمی بودند با حوزه علمیه‌ای که دیرینه هزار ساله یا بیشتر دارد تفرقه‌ای ایجاد شود. در واقع ایده تأسیس دانشگاه در سده اخیر و تقویت آن در دوران پهلوی به‌منظور مقابله و تقابل با علمای حوزه و انتشار اطلاعات حوزوی در جامعه و جلوگیری از رجوع مردم به این کانون علم و دانش پایه‌گذاری شد. البته در آن زمان تلاش‌های زیادی برای جدایی حوزه و دانشگاه صورت می‌گرفت ولی افراد متعهدی هم مثل آیت‌الله شهید مطهری، شهید دکتر مفتح، شهید دکتر بهشتی و دکتر باهنر بودند که به این هدف در تأسیس این مراکز علمی پی بردند و واقعاً به طور شبانه‌روز با فداکاری‌های بسیار، تلاش داشتند پیوند قوی علمی و منطقی میان حوزه و دانشگاه به وجود بیاورد که تلاش این عزیزان تا امروز ثمرات با ارزشی هم داشته و ان‌شاءالله این تلاش مستمر خواهد بود.

 این‌ها برخی از فعالیت‌های مربوط به زمان رژیم سابق بود؛ اما پس از انقلاب اسلامی این حق ملت انقلابی مسلمان بود که این دو مرکز علمی بتوانند همدیگر را تقویت کنند و در راستای برآورده کردن نیازهای علمی و پیشرفت جامعه دست به دست همدیگر بدهند، نواقص و کاستی‌های یکدیگر را جبران کنند و به عنوان دو نهاد در مقابل هم نباشند بلکه در کنار هم باشند. کارهای فراوانی در این زمینه صورت گرفت که البته تمام آن‌ها باید بررسی شود و اگر نواقصی دارد، برطرف و اگر اشتباهاتی بوده، جبران شود.

از این بحث‌ها که بگذریم، آنچه امروزه و با از سرگذراندن تجربه این چند ساله اهمیت دارد و باید در این مقوله ناظر بر همین بحث، یک بازخوانی انجام دهیم، این است منظور از وحدت حوزه و دانشگاه چیست؟ بدیهی است قطعاً وحدت فیزیکی و خارجی مدنظر نبوده و نیست، چرا که دانشگاه نظام خاص خودش را داشته و حوزه هم نظام ویژه خودش را و بنا نبوده این‌ها در هم ادغام شود و مثلاً حوزه تبدیل به دانشگاه شود یا برعکس یا هر دو را حذف کنیم و یک نهاد واسط و به اصطلاح نهاد سومی را به وجود بیاوریم که مابین این‌ها باشد. بنابراین معنای وحدت حوزه و دانشگاه چه می‌تواند باشد؟ معقول این است وحدت در هدف  به عنوان وحدت حوزه و دانشگاه در نظر گرفته شود، چنان‌که هم حوزه و هم دانشگاه هدف واحدی را در نظر بگیرند و با هم تلاش کنند به آن هدف برسند. در نظر داشتن چنین رویکردی سبب می‌شود انرژی‌ها و توانمندی‌های علمی در این برخوردها کاهش پیدا کند.

در این رویکرد، می‌شود بخشی از آموزش‌هایمان آموزش‌های علومی باشد که مستقیماً با دین در ارتباط هستند یا می‌توانند در خدمت دین و متدینان قرار گیرند. در این زمینه هم می‌توان از تجربیات معلمان حوزه و دانشگاه مشترکاً استفاده کرد و مبادلاتی در تدریس مباحث میان اساتید حوزه و دانشگاه اتفاق بیفتد که نمونه خوبی از آن را می‌توانیم در دانشگاه علوم اسلامی رضوی شاهد باشیم. مبادله دستاوردهای پژوهشی هم می‌تواند به عنوان یک راهکار مورد توجه قرار گیرد که البته تجربه تأسیس دفتر همکاری حوزه و دانشگاه که از طرف حوزه مطرح شد را می‌توان مثالی برای این نمونه ذکر کرد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.